نفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــانفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

رضا جونی و من و بابایی

شیرینیهای شیرین ترین پسر دنیا

سلام پسرم خوبی مامانی وای که چقدر دلم برای نوشتن توی وبت تنگ شده بود توی این مدت تولد دو سالگی وبت گذشت ولی من نتونستم برات مطلب بگذارم ولی همین الان بهت تبریک می گم عزیزم عزیزم هر روز داری بزرگ می شی و با شیرین زبونی هات کلی کیف میکنم امروز اومدم از این شیرینی ها برات بگم البته چند تایی که حضور دهن دارم رو برات می نویسم تا بینی پسر من شیرین تره یا پسر خودت دو هفته پیش من سرماخوردگی بدی شدم و مجبور شدم تا آمپول بزنم، شما هم برای اینکه من تنها نباشم منو همراهی کردی توی اتاق تزریقات، اول که رفتیم گفتی: مامانی یادته قبلا ها اومدیم اینجا شما روی این تخت آمپول زدی بابایی هم اینجا خوابیده بود منم روی این تخت؟...
28 خرداد 1392
1